داستان کامل بازی مارول اونجرز (Marvel’s Avengers)
بازی Marvel’s Avengers بدون شک یکی از بهترین بازیهای ابرقهرمانه حال حاضر است. این بازی مانند فیلم آن، داستان بسیار ابرقهرمانانهای دارد که گاها از خود فیلم هم پیشی میگیرد. در این مقاله قصد داریم به طور کامل، به داستان بازی اونجرز (Marvel’s Avengers) بپردازیم و امیدواریم از آن لذت ببرید.
داستان بازی اونجرز؛ روز انتقام جویان
داستان بازی Marvel’s Avengers از جایی شروع میشود که یک دختر مسلمان پاکستانی به اسم کامالا خان به همراه پدر خود راهی شهر سان فرانسیسکو شده است تا در مراسم تجلیل از گروه انتقام جویان شرکت کند.
پس از ورود کامالا به مقر جشن اونجرز، او با شخصیتهای مختلف این گروه، هم صحبت میشود. کامالا در حال گشت و گذار در داخل مقر جشن، به طور اتفاقی و بدون آنکه توجه داشته باشد دست خود برای لحظاتی روی یکی از راکتورها قرار میدهد.
بعد از شروع شدن جشنواره به طور رسمی، کاپیتان امریکا شروع به صحبت میکند و از انرژی جدیدی به نام تریژن و کاشف آن دکتر تارلتون و همچنین دستیارش مونیکا میگوید.
بعد از کاپیتان آمریکا، دکتر تارلتون شروع به سخنرانی میکند و درباره چگونگی کشف این انرژی و نحوه ساخت آن میگوید. کمی بعد، وقتی دکتر تارلتون میگوید که سه سال پیش سنگ عجیبی در ساحل پیدا کرده و میخواهد بیشتر درباره آن توضیح دهد، ناگهان گروهی به شهر سان فرانسیسکو حمله کرده و به بخشهای مختلفی از شهر آسیب میزنند.
گروه اونجرز برای جلوگیری و مقابله با این حمله، راهی پل گلدن گیت میشوند تا با این گروه مبارزه کنند. گروه اونجرز سریعا وارد میدان نبرد میشوند. در مبارزه با این گروه خرابکار، شاهد آن هستیم که فردی به اسم تسک مستر، رهبری این گروه را برعهده دارد.
بلک ویدو که با تسک مستر دشمنی دیرینهای دارد، مبارزه میکند و او را شکست میدهد؛ اما بعد از شکست تسک مستر متوجه میشویم که حمله به مراسم، یک عملیات فریب بوده و عملیات اصلی در کشتی هوایی گروه انتقام جویان یعنی شیلد، اتفاق افتاده است.
خرابکاران به مقر اونجرز نفوذ کرده و سعی میکنند تا انرژی تریژن را بدزدند. کاپیتان آمریکا که به عنوان رهبر گروه اونجرز در کشتی هوایی باقی مانده با آنها مبارزه میکند؛ اما ناگهان انرژی تریژن منفجر شده و کشتی به همراه نیمی از شهر سان فرانسیسکو از بین میرود.
در این درگیری کاپیتان آمریکا نیز کشته شده و جنازه او هرگز پیدا نمیشود. از بین رفتن محفظه انرژی سبب میشود تا مه کل شهر سان فرانسیسکو را بپوشاند و افرادی که با این مه برخورد دارند، قدرتهای ماورایی به دست میآورند.
وجود چنین قدرتهایی باعث میشود تا مردم دچار مشکلات مختلفی شوند به همین دلیل دولت سعی میکند تا برای حل مشکل راهکاری پیدا کند.
5 سال بعد از تراژدی
5 سال بعد، در سالروز این اتفاق در شهر سان فرانسیسکو، دولت دادگاهی را برای گروه اونجرز یا انتقام جویان برگزار کرده و در این دادگاه آنها مسئول نابودی شهر و به عنوان خرابکار شناخته میشوند و با حکم قاضی، فعالیت این تیم ابر قهرمانی به پایان میرسد.
یکی از کسانی که از انفجار زنده مانده، دکتر تارلتون است که حالا شرکتی به اسم AIM را تاسیس کرده. هدف دکتر تارلتون و شرکت AIM پیدا کردن راهکاری برای درمان مردم و از بین بردن این جهش ژنتیکی است.
با این که دکتر تارلتون این قول را داده که تمام سعی خود را صرف پیدا کردن دارو میکند، اما برخی از مردم شهر با فعالیتهای این شرکت مخالف بوده و گروهی به نام مقاومت را به وجود میآورند تا با شرکت AIM مقابله کنند.
از طرف دیگر کامالا تلاش میکند تا با هک کردن دوربینهای مدار بسته مقر اونجرز، به سرور آن نفوذ کرده تا بتواند اطلاعاتی به دست آورد. در همین حین، کامالا ویدیو لحظه مرگ کاپیتان آمریکا را پیدا کرده و مشاهده میکند.
در این ویدیو کامالا میبیند که دکتر تارلتون، کاپیتان آمریکا را به تله کشانده و با بستن درب محل نگهداری تریژن، سبب کشته شدن او شده است.
زمانی که کامالا با این ویدیو مواجه میشود یک هکر به اسم تاینی دنسر به او پیام داده و با کامالا قراری در پارک قهرمانان میگذارد تا او را ببیند. آنها در پارک قهرمانان در رابطه با این اتفاقات با یکدیگر صحبت میکنند.
زمانی که کامالا در راه رسیدن به پارک قهرمانان است، مشاهده میکنیم که دستهای او قدرت ویژهای پیدا کرده است. در واقع منشا قدرت کامالا به خاطر این بود که پنج سال پیش و در مقر جشن، دستانش را روی راکتور تریژن قرار داده بود.
حالا کامالا دچار تغیر ژنتیکی شده و این قدرت را پیدا کرده تا دستانش در هر اندازهای بزرگ و کوچک شده و اشکال مختلفی به خود بگیرند.
پس از رسیدن کامالا به پارک قهرمانان، متوجه میشویم افرادی که به سبب انتشار مه در شهر قدرتهای عجیب پیدا کردند، گم شدهاند و در همین زمان نیروهای AIM وارد پارک شده و سعی میکنند تا کامالا را پیدا نمایند.
کامالا از پارک فرار کرده و از این مکان دور میشود اما در مسیر برگشت، مونیکا او را پیدا کرده و کامالا را سوار ماشین میکند.
در ماشین بالاخره با تارلتون پس از حادثه سان فرانسیسکو مواجه میشویم و میبینیم که انفجار تریژن باعث شده تا ظاهر او تغییر کند.
دکتر تارلتون به کامالا میگوید که در کشته شدن کاپیتان آمریکا نقشی نداشته و اگر کمکها و داروی مخصوص مونیکا نبود، دکتر تارلتون نیز سرنوشتی به جز مرگ نداشت. کامالا اما حرفهای او را باور نکرده و از ماشین فرار میکند.
به دستور تارلتون رباتهای شرکت AIM به دنبال کامالا رفته و تلاش میکنند تا کاملا را دستگیر نمایند. در همین حین جنگجوی ناشناخته به کمک کامالا آمده و او را نجات میدهد، اما فرصتی برای صحبت کردن پیدا نمیشود و جنگجو کامالا را مجبور میکند تا از محل درگیری فرار کند.
پس از فرار کردن کامالا از دست رباتهای AIM، او سوار اتوبوس شده و به شهر یوتا میرود تا به گروه مقاومت بپیوندد. پس از ورود کامالا به شهر یوتا، او میتواند مقر قدیمی گروه اونجرز در این شهر را پیدا کند و پس از گشت و گذار در این مقر، کامالا با سپر کاپیتان آمریکا، مواجه میشود.
بازگشت اولین ابرقهرمان
در همین زمان هالک به کامالا حمله کرده و سعی میکند تا سپر را از او پس بگیرد. پس از آن که هالک سپر را از کامالا میگیرد، از او دور میشود و کامالا تنها میماند.
او تصمیم میگیرد که به خارج از مقر رفته و مسیر خود را برای پیدا کردن گروه مقاومت ادامه دهد اما پس از خروج از مقر اونجرز با رباتهای شرکت AIM مواجه میشود.
کامالا سعی میکند تا با رباتها مبارزه کند، در همین زمان هالک نیز به کمک او آمده و یک به یک رباتها را از بین میبرند. در این زمان کامالا متوجه قدرت عجیب خود میشود. او این توانایی را دارد تا اندازه خود را تغییر داده و بزرگ شود.
در انتهای نبرد کامالا به دلیل ضعف جسمانی از حال میرود و زمانی که به هوش میآید، شاهد آن هستیم که هالک او را نجات داده و تبدیل به دکتر بنر شده است.
کامالا تمام آن چه در ویدیو مرگ کاپیتان آمریکا مشاهده کرده است را به بروس نشان داده و میگوید که باید با کمک یکدیگر در برابر دکتر تارلتون بایستند.
بروس در ابتدا حرفهای کاملا را قبول نمیکند اما در نهایت متقاعد میشود تا دیگر اعضا گروه اونجرز را پیدا کرده و سعی کنند تا با شرکت AIM مقابله نمایند.
بروس میگوید که برای ایجاد دوباره گروه اونجرز در ابتدا لازم است تا تونی استارک را پیدا کنند اما از آن جایی که هیچ کس از محل زندگی تونی استارک خبر ندارد، بروس و کامالا تصمیم میگیرند تا به سراغ هوش مصنوعی تونی یعنی جارویس رفته و از او کمک بخواهند.
در نهایت کامالا و بروس میتوانند هارد جارویس را پیدا کرده و او را فعال کنند. جارویس به آنها میگوید که تونی استارک به املاک خانوادگیش در نوادا رفته و در آن جا زندگی میکند.
بروس و کامالا به سمت نوادا حرکت کرده و در کمال تعجب مشاهده میکنیم که تونی استارک در یک کانکس زندگی میکند و شرکت AIM تمامی داراییهای تونی را از او گرفته است.
پس از صحبتهایی که بین بروس، کامالا و تونی رد و بدل میشود، آنها تصمیم میگیرند که با کمک یکدیگر با AIM مقابله کنند.
کامالا برای تونی ویدیو مرگ کاپیتان آمریکا را پخش میکند در همین زمان دوباره تاینی دنسر به کامالا پیام داده و میگوید که رباتهای شرکت AIM در حال نزدیک شدن به آنها هستند. تونی لباس مرد آهنی را پوشیده و با رباتهای شرکت AIM مبارزه میکند.
با شکست دادن رباتها، تونی، بروس و کامالا به مقر اونجرز در یوتا میروند. پس از رسیدن به مقر اونجرز، تونی استارک ویدیو مرگ کاپیتان آمریکا را به جارویس داده و از او میخواهد تا فیلم را به صورت کامل بازیابی کند. کامالا و بروس نیز برای پیدا کردن منابع به خارج از مقر میروند.
در هنگام جستجو آنها با اعضای گروه مقاومت مواجه میشوند. یکی از اعضا مقاومت به بروس و کامالا میگوید که دکتر هنک پیم که یکی از اعضای گروه اونجرز بوده، به دنبال آنها میگردد و میخواهد تا با بروس صحبت کند. به همین دلیل بروس و کامالا به سمت مقر گروه مقاومت میروند.
پس از ورود به مقر این گروه، کامالا مشاهده میکند که تمامی افراد شهر سان فرانسیسکو که قدرتهای عجیبی پیدا کردهاند، توسط دکتر هنک پیم پیدا شده و در این مقر حضور دارند. کامالا در مقر گروه مقاومت با یک پسر به اسم دانته مواجه میشود.
دانته به او میگوید که شرکت AIM او و مادرش را دستگیر کرده بود و آنها را در زندانی در همین شهر نگهداری میکرد. دانته توانسته از زندان شرکت AIM فرار کند اما مادرش همچنان زندانی است.
کامالا با دانته صحبت کرده و به او میگوید که گروه اونجرز تا چند روز آینده دوباره تشکیل شده و به زندان AIM حمله میکنند، اما دانته میگوید که قرار است زندان این شرکت تغییر کرده و به مکان دیگری منتقل شود و بهترین فرصت برای نجات مادرش همین حالا است.
کامالا صحبتهای رد و بدل شده را به بروس و دکتر هنک پیم میگوید اما این دو بیان میکنند که حمله به زندان در شرایط فعلی ریسک بالایی دارد. کامالا به حرفهای بروس و دکتر هنک پیم توجهی نکرده و به تنهایی به سمت زندان حرکت میکند.
با ورود کامالا به زندان، شاهد حمله رباتها به او هستیم؛ اما کامالا به خوبی در زندان پیشروی کرده و رباتها را از سر راه خود برمیدارد اما در نهایت مثل مبارزه قبلی خسته و بیهوش میشود.
شکست، اول راه قهرمانان است
پس از به هوش آمدن کامالا مشاهده میکنیم که کامالا توسط مونیکا و دکتر تارلتون دستگیر شده است. کامالا به صحبتهای این دو گوش داده و متوجه میشود که مونیکا نتوانسته دارویی برای درمان بیماری مردم شهر پیدا کند.
دکتر تارلتون به مونیکا میگوید که دیگر نباید انرژی و وقت خود را صرف پیدا کردن درمان کند، بلکه باید تمام تمرکز شرکت AIM روی ساخت رباتهای جدید باشد. رباتهایی که بتوانند نیروهای انسانهای عجیب را تقلید کرده و مثل آنها رفتار کند.
در همین زمان یک جنگجو که صورت خود را پوشانده است وارد زندان AIM شده و به رباتهای این شرکت حمله میکند. زمانی که این جنگجو ماسک خود را بر میدارد، میفهمیم که او بلک ویدو است.
بلک ویدو کامالا را نجات داده و با مونیکا مبارزه میکند. در همین زمان نیروهای مقاومت نیز به مقر AIM حمله کرده و مونیکا را دستگیر میکنند.
کامالا با بلک ویدو صحبت کرده و به او میگوید که قصد دارد تا به خانه بازگردد زیرا نمیتواند به خوبی مبارزه کند.
بلک ویدو به کامالا پاسخ میدهد که تمام این مدت او را زیر نظر داشته و در واقع هم تاینی دنسر و هم جنگجویی که او را در شهر سن فرانسیسکو نجات داده، بلک ویدو بوده و اگر کامالا تلاش کند، میتواند یک جنگجوی موفق شود.
با دستگیری مونیکا در مقر اونجرز، بروس سعی میکند تا اطلاعاتی در رابطه با محل انسانهای قدرت یافته که توسط شرکت AIM دستگیر شدهاند را از طریق بازجویی از مونیکا به دست بیاورد، اما مونیکا هیچ حرفی در این باره نمیزند.
در همین زمان رباتهای شرکت AIM به مقر اونجرز حمله میکنند تا مونیکا را نجات دهند. ثور که تا پیش از این هیچ خبری از او نداشتیم به کمک اونجرز آمده و با رباتها مبارزه کرده و آنها را شکست میدهد، اما در نهایت مونیکا میتواند از مقر گروه اونجرز فرار کند.
جارویس بالاخره میتواند فایلهای صحنه مرگ کاپیتان آمریکا را بازیابی کند. در فایل نهایی که نسخه کاملی از فیلم ضبط شده است میبینیم که کاپیتان آمریکا به دکتر تارلتون میگوید که از محل نگهداری انرژی تریژن بیرون رفته و درب را ببندد و در این زمان خود کاپیتان آمریکا به محفظه حمله کرده و آن را منفجر میکند.
با مشاهده این فیلم گروه اونجرز دچار شوک بسیار بزرگی شده و اعضای گروه میفهمند که تمامی این اتفاقات به خاطر اشتباه گروهی اونجرز بوده است. این شوک باعث میشود تا دوباره گروه از یکدیگر فاصله گرفته و تا مرز فروپاشی جلو رود.
کامالا در تنهایی خود دوباره فیلمهای بازجویی مونیکا را مشاهده میکند و به این نکته پی میبرد که محل نگهداری انسانهای قدرت یافته، در یک ماهواره خارج از زمین است.
حمله به AIM
او با دیگر اعضا صحبت کرده و آنها را متقاعد میکند تا به این آزمایشگاه حمله نمایند. تونی لباس خود را بروزرسانی کرده و به ماهواره نفوذ میکند. پس از ورود تونی به آزمایشگاه فضایی گروه AIM، متوجه میشویم که یک زندانی در این آزمایشگاه نگهداری میشود.
تونی رباتها را از بین برده و سعی میکند تا این زندانی را پیدا نماید. در نهایت میفهمیم که این زندانی کاپیتان آمریکا بوده و مونیکا 5 سال است که کاپیتان را در این آزمایشگاه فضایی زندانی کرده و از خون او برای نجات تارلتون و ایجاد رباتها استفاده میکرده. تونی، کاپیتان آمریکا و ثور ماهواره را از مدار جدا کرده و به سمت زمین میآیند.
پس از ورود کاپیتان آمریکا به مقر و با مواجه شدن او با دیگر اعضای گروه اونجرز، کاپیتان آمریکا میگوید که علت نابود کردن راکتور این بوده که راکتور در حال خارج کردن چیزی از داخل زمین بوده است.
اگر این اتفاق میافتاد و آن چیز از قلب زمین خارج میشد، گسل سن آندریاس فعال شده و کل شهر سن فرانسیسکو از بین میرفت و به همین خاطر کاپیتان آمریکا به راکتور حمله کرده تا جلوی نابودی کل شهر را بگیرد.
با فرار کردن کاپیتان آمریکا از آزمایشگاه AIM، دکتر تارلتون متوجه میشود که مونیکا در این پنج سال به او دروغ گفته و در حال استفاده از خون کاپیتان آمریکا بوده است و دارویی معجزه آسای مونیکا نیز از کاپیتان آمریکا گرفته میشد.
دکتر تارلتون حالا تغییر کرده است و تبدیل به یک موجود جدید به نام موداک شده. موداک به قدری داروی مونیکا را به بدن او تزریق میکند که مونیکا میمیرد.
گروه اونجرز تصمیم میگیرند که با تمام قوا به مقر AIM حمله کنند. زمانی که گروه به پایگاه دشمن میرسد، شاهد آن هستیم که یک سرباز از نژاد کری از اعماق زمین بیرون میآید.
کریها یک نژاد فضایی بسیار قدرتمند و باستانی هستند و این سرباز کری در زیر زمین تا مدتها حضور داشته و راکتور نیز قصد داشته تا این سرباز را از زیر زمین خارج کند.
به فرمان موداک، سرباز کری با انتقام جویان مبارزه میکند. کامالا متوجه میشود که گروه اونجرز در برابر سرباز کری شانس آنچنانی ندارد و به همین دلیل از قدرت ویژه خود استفاده کرده و اندازه خود را تغییر میدهد تا با او مبارزه کند.
کامالا در نهایت این سرباز را شکست میدهد و با از بین رفتن سرباز کری، موداک نیز به داخل دریا میفتد. با از بین رفتن موداک، شاهد پیروزی اونجرز هستیم. پس از پایان این اتفاقات کامالا دوباره به خانه برگشته و از پدر خود اجازه میگیرد تا عضو جدیدی از گروه اونجرز شود، پدر او نیز قبول میکند.
در صحنه پایانی اما مشاهده میکنیم که مونیکا زنده مانده و حالا تبدیل به رهبر جدید گروه AIM شده است.